شهيد حجت الاسلام والمسلمین شیخ علی اصغر ناصری، فرزند سلیمان، در سال ۱۳۲۰ شمسی، در خانواده ی مذهبی در قریه کورک مغول واقع در حومهی شمال غرب سرپل دیده به جهان گشود دورهی تحصیل را در مکتب خانه محل زندگیاش شروع کرد، سواد قرآنی را نزد مرحوم حاجی جمال آموخت. در این دوره از نعمت سواد خواندن و نوشتن برخوردار و سپس گام بعدی را برای ادامه ی تحصیل برداشت. با راهنمایی برخی از روحانیون منطقه اولین مرحله از هجرت علمی خود را آغاز کرد. ابتدا به چهارباغ عزیمت نمود. مدت زمانی از فضایل علمی و معنوی (مرحوم) شیخ غلام حسن (معروف به شیخ پدردار)، که یکی از علمای فاضل با تقوا و مسلط بر ادبیات عرب و فقه و اصول بود، بهره ی علمی گرفت. سپس با چند نفر از طلاب منطقه جهت ادامهی تحصیل عازم ولایت بلخ شد. چند مدت دیگر در مدرسه علمیه دولت آباد به فراگیری علوم و معارف اسلامی اشتغال داشت. همزمان با آن شهید شیخ احمد علی راجی با توسعهی فعالیتهای فرهنگیاش، تحرک جدید در فعالیتهای علمی سرپل ایجاد نمود طلاب سرپل از مناطق مختلف مجددا به سرپل بازگشتند .
شهید شیخ ناصری یکی از افرادی بود که در این مقطع از دولت آباد به سرپل مراجعت نمود. شهید ناصری از سال ۱۳۴۳ در زمره ی شاگردان روحانی، انقلابی، تحول گرا و متدین، حضرت حجت الاسلام و المسلمین شهید شیخ احمد علی راجی قرار گرفت. به مدت دو سال از فضائل علمی این روحانی وارسته بهره مند گردید. در این دوره به وظیفه عسکری فراخوانده شد.
در سال ۱۳۴۵ همراه با حجت الاسلام و المسلمین استاد شیخ محسن صالحی به خدمت عسکری اعزام گردید. دو سال برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور در لوای توپجی شهر کابل صادقانه خدمت کرد در سال ۱۳۴۷ با اخذ ترخیص به زادگاهش بازگشت.
شهید ناصری به استاد گرامی اش شهید شیخ احمد علی راجی ارادت خاصی داشت. بار دیگر به صحنه ی فراگیری علوم دینی بازگشت به مدت یک سال دیگر از فضایل استادش بهره گرفت. وی مجذوب اندیشه ها و تفکرات انقلابی استادش بود به همین جهت سعی داشت تا روند زندگی خود را با اندیشه های استادش هماهنگ نماید.
شهید شیخ علی اصغر در مدت تحصیل به کارهای تبلیغ نیز می پرداخت ، در فعالیتهای فرهنگی مشارکت می ورزید. از این دوره کارهای مقدماتی مبارزه ی سیاسی - اجتماعی اش شکل گرفت. در سال ۱۳۵۵ برای تکمیل تحصیلات عازم خارج از کشور شد ابتدا به پاکستان رفت. مدت زمانی در مدرسه ی علمیه شهر کویته به اندوختههای علمی خود افزود. پس از کویته به ایران عزیمت کرد. دو سال دیگر در حوزه ی علمیه مشهد مقدس از محضر علما و اساتید حوزه بهره ی علمی برد این مقطع از زندگی اش با به قدرت رسیدن کمونیستها در افغانستان همزمان بود.
شهید ناصری روحانی پر تلاش و شیفتهی خدمت بود از تحولات به وجود آمده در کشور احساس نارضایتی میکرد مانند بسیاری از روحانیون در صدد بود تا از اقدامات ضد اسلامی کمونیستها در افغانستان جلوگیری شود با هدف وارد شدن در صحنهی مبارزه در مقابل حکومت کمونیستی به افغانستان بازگشت چند مدت به عنوان امام جماعت قریه کورگ مغول به بیان احکام اسلامی و ارشاد جامعه پرداخت. او در این مدت با هماهنگی برخی افراد فعال منطقه، به افشاگری اهداف رژیم کمونیستی می پرداخت سازمان استخبارات دولت توسط جاسوسان محلی از فعالیتهای وی اطلاع یافتند. آنان در صدد دستگیری شهید ناصری بر آمدند، اما وی قبل از گرفتار شدن بدست دولت سرپل را به مقصد بلخاب ترک کرد.
این مهاجرت سر آغاز مبارزه مسلحانهی این روحانی پرتلاش در برابر کمونیستها بود. او بیش از یک سال با افراد تحت امرش در نواحی سنگچارک مشغول جنگهای چریکی در برابر دولت کمونیستی بود، شهید شیخ ناصری در این مدت با مبارزان سرپل در ارتباط بود: طلاب و افراد متدین مخفیانه کمکهای مردمی را جمع آوری کرده و به سنگچارک ارسال میکردند. هنگامی که در سنگجارک بود مبارزات اسلام خواهانهاش با مخالفت خوانین منطقه روبرو شد. این روحانی وظیفه شناس به منظور جلوگیری از تقابل بین نیروهای مبارز فعالیتهای رزمیاش را متوقف کرد. این بار توجه خود را به تأسیس پایگاه در سریل متمرکز کرد، برای رسیدن به این هدف و به منظور هماهنگی با روحانیون و مبارزانی که به خارج از کشور هجرت کرده بودند. رهسپار ایران شد. پس از دید و بازدید با دوستان و فعالان جهادی مجددا به افغانستان بازگشت. مدت زمانی در جبهات جهادی غرب افغانستان در برابر قوای اشغالگر پیکار کرد. سپس با جمعی از جوانان تعلیم دیده عازم خطهی شهید پرور شمال میهن شد. زمانی که وارد بلخاب گردید، بلافاصله فنون دفاعی و تعلیمات رزمی را به جمعی از جوانان بلخاب آموخت.
در زمستان ۱۳۵۹ از مسیر سوزمه قلعه عازم سرپل شد از قبل زمینهی حضور دائمی مجاهدین در نواحی آقتاش محیا شده بود برای تحقق یافتن تشکیل مرکز مقاومت، گردهمایی بزرگ ایجاد شد. بزرگان ریش سفیدان و افراد متنفذ از قریه های مختلف در این اجتماع پرشکوه حضور داشتند. نحوه ی ایجاد پایگاه جهادی و مسائل مربوط به آن را در فضای آرام مورد بررسی قرار دادند و در نهایت شهید شیخ علی اصغر ناصری را به عنوان رئیس مرکز جهادی برگزیدند. در بهار ۱۳۶۰ انتخابات بین نیروهای مسلح مجاهدین برگزار گردید. در این اجتماع نیز شهید ناصری به عنوان رئیس پایگاه انتخاب گردید. وی از آن پس در شرایط حساس آن دوره مسئولیتهای خود را به خوبی انجام داد. در بحرانهای سخت روش و رفتار قاطعانه را در پیش گرفت چریکهای مجاهد سرپل به سرعت جایگاه ممتازی در میان اقوام و طوایف سرپل پیدا کردند.
وی در بسیاری از اوقات خود به عنوان یک رزمنده در صحنه مبارزه در مقابل ارتش سرخ شوروی به نبرد می پرداخت نسبت به رزمندگان جهادی دلسوزی فوق العادهای داشت آنان را سرور و ولی نعمت خود می دانست. عدم رسیدگی به رزمندگان و کم توجهی به مجروحین را از هیچ کس نمی پذیرفت، سرزده به محل استقرار مجروحان جنگی می رفت. توصیه های لازم را برای مداوای آنان به عمل میآورد کوتاهی در خدمت به مردم و مجاهدین را مردود می دانست. در صورت مشاهدهی تخلف با افراد متخلف قاطعانه برخورد می کرد. در آن شرایط فوق العاده و حساس، او تمام اقداماتی را که انجام میداد در راستای حفظ ارزشهای دینی و اسلامی بود. در عین حال برخی افراد فرصت طلب با گزارشهای مغرضانه از صداقت و پاکی ایشان برای رسیدن به اهداف نامقدسشان بهره میگرفتند تصمیم گیریهای این چنین در بعضی موارد موجب آزرده خاطر شدن بهترین افراد جهادی میشد.
در هر صورت این روحانی مجاهد بیش از چهار سال با اقتدار و توانمندی ریاست مجاهدین را به عهده داشت و در متلاطم ترین و خطرناکترین دوره رهبر پایگاه مجاهدین سرافراز سرپل بود. در سالهای بعد با به وجود آمدن شرایط جدید مجاهدین سر پل روی کار آمدن نسل جوان تر را در پایگاه، ضروری می دانستند در سال ۱۳۶۳ ریاست پایگاه جهادی به افراد جوان تر واگذار شد. شهید ناصری از آن پس سالها در میدانهای جهاد ثابت قدم ماند. وی از معدود روحانیون جهادی بود که سالها در صحنه حضور داشت و در سخت ترین شرایط تا آخرین لحظههای زندگی در کشور ماندگار شد. سرانجام در سال ۱۳۷۵ به شهادت رسید و طی مراسم با شکوهی با حضور مسئولین جهادی و مردم فهیم و شهید پرور سرپل در خواجه آشکارا به خاک سپرده شد.
نام و یادش در تاریخ جاویدان باد!