شهید حجتالاسلاموالمسلمین حاج شیخ محمدرضا فلسفی، فرزند شهید نظر محمد، در سال ۱۳۲۱ شمسی در خانوادهای مذهبی و متدین در چهارباغ سرپل دیده به جهان گشود. از کودکی به علم علاقهمندی نشان میداد با مساعدت پدر گرامیاش در مکتبخانه مشغول تحصیل شد. او هوش و استعداد سرشاری داشت. در فاصلهی کمی قرآن و برخی از کتب دینی را فراگرفت جذابیتهای علوم اسلامی او را به سمت تداوم کسب علم، سوق داد. از چهارباغ به قریهی جوی عرب (قدیم) عزیمت کرد و در نزد (مرحوم) شیخ حسن، به تحصیل خویش ادامه داد.
شیخ حسن روحانی متقی و پرهیزکار و از علمای شاخص و مورداحترام آن دوره بود. مردم میان دره با اصرار زیاد ایشان را برای ارشاد و راهنمایی به آنجا دعوت کردند. این عالم ربانی که با نیازهای اجتماعی و مذهبی مردم آشنا بود دعوت مردم را پذیرفت و به میان دره عزیمت نمود. شاگردان او نیز در این هجرت استاد معظمشان را همراهی کردند. شهید شیخ فلسفی که جوان پرتلاش و علم دوست بود نیز همراه استادش به میان دره رفت. چند سال از علم و فضایل اخلاقی این عالم بزرگوار بهره گرفت و به معلومات علمی خویش افزود. زمانی که شیخ حسن براثر شدت بیماری درگذشت شهید شیخ محمدرضا به زادگاهش بازگشت. او از اینکه از جلسات علمی به دورمانده بود بیقراری می. کرد درصدد پیدا کردن راهی برای ادامهی تحصیل بود تا اینکه روزنهی جدید پیدا شد. او این بار آمادهی سفر به مناطق دورتر شد. از چهارباغ عازم «چهار کنت»، واقع در ولایت بلخ گردید. چند سال در مدرسهی علمیهی «چهار محله» به تحصیل و تحقیق علوم اسلامی پرداخت او بااستعداد خدادادیاش هر جا قدم میگذاشت بهسرعت قلههای علمی را فتح میکرد.
در این برهه از زمان شیخ ناصر وارد سرپل. شد بسیاری از طلاب سرپل که در نواحی دیگر پراکندهشده بودند به دیار خویش بازگشتند و نزد این روحانی برجسته مشغول تحصیل شدند. شهید فلسفی یکی از طلابی بود که به زادگاهش بازگشت و بلافاصله در نزد شهید شیخ ناصر فیاض به تحصیل مشغول شد. در مدتزمان اندک او در نزد استادش از محبوبیت خاصی بر فهم درک و استعداد درخشان وی را نزد استاد خود محبوب کرده بود. دولت استبدادی وقت، شیخ ناصر را از سرپل به غزنی بازگرداند و طلاب سرپل از وجود این عالم
فرزانه محروم شدند. شهید فلسفی بعد از رفتن استادش برای مدت کوتاهی در مدرسه به تدریس میپرداخت؛ اما این وضعیت دوام نیافت و طلاب پراکنده شدند. پسازاین رویداد شهید فلسفی به چهارباغ بازگشت همزمان با این دوره آیتالله سید محمدحسین صادقی، یکی از علمای طراز اول افغانستان و از تحصیلکردههای حوزه علمیه نجف اشرف در منطقهی چهلانگم شهر سرپل جلسات تدریس و تعلیم و تربیت را به راه انداخت. شهید فلسفی با چند نفر از طلاب به شهر سرپل عزیمت کرد ادامهی تحصیلات سطوح عالیه حوزوی را نزد ایشان فراگرفت. وقتی در درس استاد حاضر میشد زبردستی این طلبهی جوان در مباحث علمی نزد استادش بهخوبی مشهود بود؛ بهطوریکه مانند گذشته موردعنایت و توجه استاد قرار گرفت.
شهید فلسفی پسازاینکه تحصیلات خود را نزد آیتالله صادقی به پایان رساند، به زادگاه خویش بازگشت. ازآنپس در امر تبلیغ تدریس و امور اجتماعی مشغول به کار شد. او آموختههای علمیاش را برای جویندگان علم و معرفت، انتقال میداد، احکام دینی را برای مردم بیان میکرد. مهرومومها صادقانه به ترویج سنت پیامبر اکرم (ص) مشغول بود خدمات ارزنده و قابلتحسین در این مسیر از خود بهجا گذاشت بهسرعت از جایگاه اجتماعی و فرهنگی ممتاز بهرهمند شد. مردم او را قبول داشتند و به راهنماییهایش عمل میکردند. در کارها از صبر و حوصلهی بالایی برخوردار بود. چهرهی آرامی داشت.
این روحانی مسلمان از اوضاع و شرایط روز و درد و آلام مردم آگاه بود از سالهای اول در کنار فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی مبارزات سیاسی را آغاز کرد بارها و بارها در مجالس سخنرانی از بیعدالتیهای اجتماعی و رفتارهای تبعیضآمیز حاکمان سخن میگفت. با علما و بزرگان دربارهی مسائل و گرفتاریهای اجتماعی به بحث و تبادلنظر میپرداخت. در راستای تثبیت موقعیت پیروان اهلبیت علیهمالسلام تلاشهای بسیار کرد.
از سال ۱۳۵۷ پرتلاشتر از قبل فعالیتهای سیاسی و فرهنگیاش شکل گرفت. این عالم وظیفهشناس به افشاگری اهداف پلید مارکسیستها پرداخت به همین جهت تحت تعقیب دولت مارکسیستی قرار گرفت او جهت ادامهی فعالیت به کابل عزیمت کرد. در اواخر سال ۱۳۵۸ چکمه پوشان اهریمنی، شوروی کشور افغانستان را مورد تاختوتاز نظامی قراردادند. همزمان با این تحولات فعالیتهای مبارزه مسلحانه در برابر قوای متجاوز شوروی در نواحی سرپل
گسترش یافت.
در تابستان ۱۳۵۹ بعد از آزادسازی شهر و نواحی اطراف، سرپل، شهید حاج شیخ محمدرضا فلسفی بهعنوان رئیس مجاهدان چهارباغ انتخاب شد پس از تصرف مجدد شهر توسط شورویها، هرجومرج و رهگیریهای مسلحانه منطقه را فراگرفت این روحانی مسئولیتپذیری در این دورهی پرتلاطم مردم مسلمان منطقه را تنها نگذاشت. درحالیکه تعدادی برای زنده ماندن دست به دامن مارکسیستها شده بودند این روحانی، مسلمان باتدبیر و درایت قابلتحسین اقدام به تأسیس پایگاه جهادی کرد. با همکاری دیگر نیروهای مبارز و موضعگیریهای هوشمندانهاش، از رهگیریهای مسلحانهی منطقه بهشدت کاسته شد و زمینهی حضور دائمی مجاهدین در سرپل فراهم گردید.
در زمستان ۱۳۵۹ یکی از مراکز پرآوازه جهادی در سرپل شکل گرفت شهید حاج شیخ فلسفی در این مرحله نیز نقش ارزنده داشت ازآنپس در بخش فضایی و فرهنگی پایگاه جهادی مشغول خدمت شد. سالها درصحنه حضور داشت. سختیها و مشکلات فراوانی را درراه اعتلای اسلام و آزادسازی میهن بادل و جان متحمل شد. تا آخرین لحظههای زندگی به جهاد و مبارزه ادامه داد پرداختن به خدمات ارزندهی این عالم فرزانه کتاب جداگانهای. طلبد که زندگی سرتاسر علم و تلاش او در آن باید مورد تجزیهوتحلیل قرار بگیرد. حضور دوامدار در دوران چهاردهسالهی جهاد از افتخارات ماندگار این عالم ربانی است.
این روحانی مبارز صفات و خصوصیات برجستهی فراوانی داشت. در برابر حوادث بردبار بود. از هرگونه خشونت و اعمال زور دوری میکرد با طبقات مختلف اجتماعی با خوشرویی و مدارا رفتار مینمود در مسیر مبارزه خستگیناپذیر بود.
پس از مهاجرت دستهجمعی مردم مسلمان سرپل شهید حاج فلسفی درصحنهی مبارزه ثابتقدم ماند. در این دوره مشکلات و دشواریهای مهاجرت را با صبوری و بردباری پشت سرگذشت. در سختترین شرایط به همکاری با سایر مسئولین جهادی ادامه داد. ایشان یکی از رهبران خوشنام سختکوش و مورداحترام جامعهی سرپل بود که در دوران جهاد و پسازآن سرزمین اجدادی خویش را ترک نکرد درنهایت شهید حجتالاسلاموالمسلمین حاج شیخ محمدرضا فلسفی بعد از دهها سال خدمت ارزنده برای اسلام و ترویج مکتب اهلبیت (ع) در سال ۱۳۷۵ شمسی، شهادت را پذیرا شد. آقای فلسفی، روحانی باانگیزه و متعهدی بود که هوای خدمترسانی به مردم را در سر داشت. حاجی فلسفی در انتخابات کمیته اول که در زمان فتح سرپل به دست مجاهدین در سال ۱۳۵۹ انجام گرفت بهعنوان معاون کمیته برگزیده شد و در دوره کمیته دوم مجاهدین گفته میشد که بهعنوان قاضی کمیته ایفای وظیفه مینمود. روحش شاد.